وقتی به حرفای اون مردفکرمی کردم فهمیدم من اشتباه کردم اینقدرزود درموردمجالس امام حسین(علیه السلام)قضاوت کردم درسته که ایرادهایی دارداما...................
به قول خودش 30سال بودکه رفته بودندامریکا.اماهرسال دوباربه ایران میومد"ماه رمضان وماه محرم "ایران حال وهوای دیگه ای داره.می گفت انگارادم توی این ماهها خدارامی تونه ببینه !!!!!!!!!!!!!!!!
پای صحبتش که نشستم دیدم چقدرحرفاش ادموتکان می ده .
"من تا پام به اونجا می رسه انگاری بانشستن هواپیما دل منم گرفته می شه تا دوباره برگردم.اونجامن حتی اختیاره دخترم روهم ندارم.می دونم تومنجلاب فسادگیرافتاده اماجرات ندارم .......چون اون می تونه پای پلیس رووسط بکشه وما رومتهم به اذیت وازارکنه.همسرهم که...........اصلا باعث بدبختی ماها اون بودمنم به خاطراین که زندگیم روحفظ کنم تن به خواسته اون دادم و به امریکا رفتیم .حالا دیگه نه راه برگشتی برام مونده ونه............."
سخنران مجلس اومد واونم باخیل جمعیت صلوات فرستاد.چه صلولتی !انگار با تموم وجودش بود...........
"اللّهم صلّ علی محمّدوال محمّدوعجّل فرجهم"